داستان

ساخت وبلاگ

امکانات وب


پیدا کردن شماره تلفن خود با ماشین حساب!
ابتدا یك ماشین حساب آماده كنید تا با هم پیش بریم.ماشین حساب موبایل هم میشه.

۱.هفت رقم شماره ی تلفن خودتونو در نظربگیرید.

۲.حالا سه رقم اول اونو وارد ماشین حساب كنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ تو ماشین حساب وارد كنید.

۳.حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب كنید و حاصل رو با ۱ جمع كنید.

۴.عدد به دست اومده رو در ۲۵۰ ضرب كنید.

۵.حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رو با عدد به دست اومده جمع كنید. یك بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خودتون رو با اون جمع كنید.

۶.عدد ۲۵۰ رو از حاصل به دست اومده كم كنید.

۷.حالا حاصل رو تقسیم بر ۲ كنید.

+ نوشته شده در  91/12/17ساعت 8 PM  توسط رضا  |  نظر بدهید


 
     
       
بسم الله الرالحمن الرحيم  روزدوشنبه يكي ازروزهاي سرداسفندماه1391راس ساعت 7/15بعدازظهر ازايستگاه متروقسمت كنترل پيچ كردند كه مراقب بزرگسالان ومعلولين و:

""""""""""""""باشيد.وقتي كه درب مترو بازشد پيرمر

                 
                 
   
 
 




 

داستان...
ما را در سایت داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مشرضا rezafath بازدید : 227 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 ساعت: 18:46

سر کلاس آمار و احتمالات بودیم استاد ازم پرسید سه نفر میرن رستوران اگه رستوران چهارنوع غذاداشته باشه این سه نفر به چند روش میتونن غذاهارو بخورن؟ منم گفتم به دو روش هم با نون هم بدون نون! هیچی دیگه استاد بی جنبمون بهم گفت برم درسشو حذف کنم فک کنم ناراحت شد!!!

داستان...
ما را در سایت داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مشرضا rezafath بازدید : 239 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 ساعت: 1:17

طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسیاشو ببرن!

میگه:اااالواااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون­ ممممرده!
یه آمبولانس میفرررررستین؟!

…طرف میگه: آدرستون؟!

یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه:ظظظظظ!
… … …طرف میگه :ظفرمنظورته ؟

میگه: نننننننـــنه!

طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!

۲هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه:آدرستون؟

باز زبونِ یارو بندمیاد میگه: ظظظظ!
طرف میگه ظفر؟ میگه:ننننه!

باز مامور اورژانس فکرمیکنه سرکاره قطع میکنه!

۳!ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:
اااااووووورژانس­، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گررررررفته یه آمبولانس ببفرستیییین!

طرف میگه :آدرستون؟!

باز زبون یارو بندمیاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقامنظورت ظفره؟!


طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛
آآآآررره کککککثافت
ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش!!!!!!
 
 
1392/02/05-10:57

داستان...
ما را در سایت داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مشرضا rezafath بازدید : 242 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 ساعت: 1:05

بیقبقبیار ق۵۴غازرزثقلبلبذبقفقبل داستان...
ما را در سایت داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مشرضا rezafath بازدید : 237 تاريخ : چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 ساعت: 0:50